محل تبلیغات شما
به من اعتماد کن! این را آقای کرم خاکی در حالی که داشت از پایه ی نیمکت چوبی ای که من و نفیسه روی آن می نشستیم بالا می رفت گفت. من و نفیسه با یک ماژیک سبز وایت بُرد که مال نفیسه بود یک خط مرزی برای محدوده ی نشستن و جا گذاری کیف و وسایل و کتابهایمان تعیین کرده بودیم یک خط مرزی که واقعا نیمکتمان را به دو نیم مساوی تقسیم می کرد من کنار دیوار نشستن را بیشتر از جای تردد بچه ها دوست داشتم می توانستم در کنج دیوار و نیمکت احساس امنیت و آرامش کنم.

امروز برای تو چیه؟

حرف اول و دوم و سوم

سلام حال ِ من خوب است

نفیسه ,یک ,کرم ,آقای ,دیوار ,نیمکت ,و نفیسه ,من و ,خط مرزی ,یک خط ,آقای کرم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

امید به زندگی