محل تبلیغات شما
یاد گرفته ام برای هیچ کسی هیچ جا نروم برای هیچ کسی هیچ جا نمانم. این زندگی دوگانه ام را دوست دارم که نیمِ بیشتر ِ زندگی ام در رشت می گذرد و بخش ِ کوچکی از آن در بابلسر. دو پیشنهاد ِ بازی داشتم رشت را رد کردم مازندران را به دیرتر موکول کردم. قرارداد خانه م را تمدید کردم. بخشی از اثاثیه ام را به خانه ی بابلسر بردم. و معلق تر از همیشه توی یک مثلث می چرخم. بله زاویه ی سومی هم هست که در آن سویی که به اوایل زمستان وصل می شود. 

نفس را می شناسید؟ برادر زاده ام هست! اینجا را که وا کردم می خواستم از او بگویم که چقدر برایم عزیز است. می خواستم بگویم حس می کنم وظیفه دارم از این قهقرای ایران نجاتش بدهم این دخترک ِ کوچک و ظریف و ناز و معصومم را.

حرف هایم پراکنده اند مثل ِ بیشتر ِ وقت ها. اینجا را برای خودم دارم و حدس می زنم کسانی که حتا رغبت ِ حضور در کانال ِ شعرهایم و خواندن ِ آنها را ندارند قطعا اینجا را ابدا نمی خوانند پس برای خودم می گذارم این واگویه ها را.

توی سالی که رفت از کانالم دوستانی رفتند که قدیمی یا قبلا ها صمیمی بودند. می دانی اخلاقم توی دوره ای که به شدت غمگین بودم بسیار بد شده بود نتوانستند تحملم کنند باشد حرفی نیست ولی کاش دوام می آوردند. بعضی ها هم که بانی ناراحتی و غمم بودند خودشان را از آن جمع حذف کردند راستش من از چنین فرد یا افرادی می ترسم! می ترسم دوباره مرا از هم بپاشند! پس سعی می کنم نباشند .

روزهای خوبم را چرا فدای فکر های اینچنینی کنم! بگذریم!

خواستم بگویم سلام! من حالم خوب است خدا را شکر و شکر ِ خودم و زندگی و خوبی ها.

امروز برای تو چیه؟

حرف اول و دوم و سوم

سلام حال ِ من خوب است

ها ,ام ,بگویم ,توی ,هم ,خواستم ,اینجا را ,از آن ,خوب است ,خواستم بگویم ,می ترسم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها